BIDBUX
کسب درآمد اینترنتی
نوشته شده در تاريخ جمعه 20 بهمن 1391برچسب:گل, غنچه, خار, زیبا, گل زیبا, گل و خار, توسط ادمین |
غنچه از خواب پرید ... و گلی تازه به دنیا آمد ...
خار خندید و به گل گفت : سلام ... و جوابی نشنید ...
خار رنجید ولی هیچ نگفت ...
ساعتی چند گذشت ... گل چه زیبا شده بود ...
دست بی رحمی آمد نزدیک ... گل سراسیمه ز وحشت افسرد ...
لیک آن خار در آن دست خلید ... و گل از مرگ رهید ...
صبح فردا که رسید ... خار با شبنمی از خواب پرید ...
گل صمیمانه به او گفت : سلام ...
http://up.clip2ni.com/i/images/b5yw4nqkh8b96h0kx24.jpg
چه زیباست که خاری گل دهد
و چه خودخواه است گلی که خار را دوست نداشته باشد
http://up.clip2ni.com/i/images/8fjzufokortihg6ehxzx.jpg
گل اگر خار نداشت، دل اگر بی غم بود، اگر از بهر کبوتر قفسی تنگ نبود،
زندگی ،عشق، اسارت ،قهر ،آشتی، هم بی معنا بود
http://up.clip2ni.com/i/images/8a59eho17f900u6v3xf.jpg
همه کس عکس گل یار ، تماشا خواهد
http://up.clip2ni.com/i/images/yxtb2i4pdyy8zwv3mw3g.jpg
زندگي با همه وسعت خويش ، محفل ساكت غم خوردن نيست 
حاصلش تن به قضا دادن و افسردن نيست 
اضطراب وهوس ديدن و ناديدن نيست 
زندگي جنبش و جاري شدن است 
زندگي کوشش و راهي شدن است 
از تماشاگه آغازحيات تا به جايي كه خدا مي داند.
زندگي چون گل Red roseسرخي است پر از خار و پر از برگ و پر از عطر لطيف،
http://up.clip2ni.com/i/images/lcyp6jh25c1tk2gx7e9w.jpg
يادمان باشد اگر گل چيديم، 
عطر و برگ و گل و خار، 
همه همسايه ديوار به ديوار همند . . .
http://up.clip2ni.com/i/images/wfprn4kvq2foaawe70y.jpg

http://up.clip2ni.com/i/images/c4s0lhyc91tyaikkrrk2.jpg


نوشته شده در تاريخ جمعه 13 بهمن 1391برچسب: من از نگاه کلاغـــی کـــه رفت فهمیدم, سید مهدی موسوی, توسط ادمین |

نگاه می کنم از غم به غم که بیشتر است

به خیسی چمدانـی کـــه عازم سفر است

من از نگاه کلاغـــی کـــه رفت فهمیدم

که سرنوشت درختان باغمان تبر است

به کودکانه ترین خواب های توی تنت

بـــه عشقبازی من با ادامـه ی بدنت...



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ پنج شنبه 12 بهمن 1391برچسب:یک هیچ ادکلن زده با موی فرفری, پری, سید مهدی موسوی, توسط ادمین |

یک هیچ ادکلن زده با موی فرفری

شاید وکیل پایــــه یک دادگستری

دارد دفاع می کند از دختــری که نیست

اسمش پری نه!از همه ی جنبه ها پری!

از یک نگاه ساده و معصوم مثل گرگ

یک مشت موی سرزده از زیر روسری

از دختری که گفته به این هیچ عاشقست

از دختـــری کـــــــه رفتـــــه بــا مرد دیگری...



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ چهار شنبه 11 بهمن 1386برچسب:ما زیاران چشـــم یاری داشتیــم, حمیدرضا رجایی, توسط ادمین |

حالمان بد نیست غم کم می‌خوریم

کم که نه هرروز کــم کـم می‌خوریم

آب می‌خواهـم سرابم می‌دهند

عشق می‌ورزم عذابم می‌دهند

خود نمی‌دانم کجا رفتم به خواب

از چـــه بیـــدارم نکردی آفتـــاب؟

خنجری بر قلب بیمارم زدند

بیگناهـــی بودم و دارم زدند

سنگ را بستند و سگ آزاد شد

یک شبه  بیــداد  آمد  داد   شد

عشق آخر تیشه زد بر ریشه‌ام

تیشه زد بـر ریشه ی اندیشه‌ام

...



ادامه مطلب...
نوشته شده در تاريخ سه شنبه 10 بهمن 1386برچسب:سهراب سپهري, حجم سبز, نداي آغاز, کفش هایم کو, توسط ادمین |


 

 

نداي آغاز:

 

 

 

كفش هايم كو،كفش هايم كو،
چه كسي بود صدا زد: سهراب؟


آشنا بود صدا مثل هوا با تن برگ‌.
مادرم در خواب است‌.
و منوچهر و پروانه‌، و شايد همه مردم شهر.
شب خرداد به آرامي يك مرثيه از روي سر ثانيه ها مي گذرد
و نسيمي خنك از حاشيه سبز پتو خواب مرا مي روبد.
بوي هجرت مي آيد:
بالش من پر آواز پر چلچله هاست‌.



ادامه مطلب...

صفحه قبل 1 2 صفحه بعد